محل تبلیغات شما



رمان معشوقه جاسوس پارت 283



دستش که روی کمرم بود به پایین به حرکت دراومد، تا رسید پایین کمرم از سر حرص نچی گفتم و دستش‌و پس زدم.
– آدم باش!
پررو خندید.
– یه کم لاغری باید بیشتر چاق بشی.
با یه ابروی بالا رفته سر بالا آوردم.
– لازم نکرده درمورد لاغر بودنم یا نبودنم نظر بدی، خیلی هم خوبم.
با حرص ادامه دادم: لازمم نکرده به هیکل سوگل توجه داشته باشی‌و هیکل من‌و نقد و بررسی کنی.
نگاهش پر از شیطنت شد و رو نوک بینیم زد.
– حسودی می‌کنی هان؟
سریع جبهه گرفتم.
– نخیرم من حسود نیستم، فقط گفتم که اینکار رو نکنی.
نگاه ازش گرفتم و با حرص بیشتری گفتم: حیف اون شب که اومدم نجاتش دادم.
– چه شبی؟
تازه فهمیدم چه سوتی‌ای دادم من!
لبم‌و گزیدم و نیم نگاهی بهش انداختم.
– هیچی، همه خوبن منم خوبم.
نگاه ازش گرفتم و زیرلب با استرس زمزمه کردم: چی دارم میگم؟
– نفس؟
صداش کمی جدی شده بود.
– کی سوگل‌و نجات دادی؟
بهش نگاه کردم و با استرس خندیدم.
– اون شب یادته که تو خواب راه رفته بودم و معاشقتون‌و به هم زدم؟
یه ابروش‌و بالا انداخت.
– خب؟
باز خندیدم.
– تو خواب راه نرفته بودم از عمد اومدم سوگل‌و از دستت نجات بدم.
حرص زیادی نگاهش‌و پر کرد و دندون‌هاش‌و روی هم فشار داد.
لبخند پر استرسی زدم و همون‌طور که آروم دست‌هاش‌و از دورم باز می‌کردم گفتم: بله دیگه، چه کنم که دل رحمم نمی‌خواستم درد بکشه.
با همون نگاه سرش‌و ت داد.
یه دفعه یه ضرب از روش بلند شدم اما تا اومدم فرار کنم پیرهنم‌و کشید که با یه جیغ روی مبل افتادم.
یه پاش‌و روم انداخت و با حرص گفت: اونشب از سردرد به زور خواب رفتم.
– چیزه… کمرت درد نگرفت؟ نمی‌خوای بلند بشی؟ گناه داری دردت میاد.
فکم‌و گرفت و تو صورتم خم شد.
– جوجه تو که خودت بهتر می‌دونی من چیزیم نیست.
آب دهنم‌و با صدا قورت دادم.
– میگما رایان، قرار بود بری حموم، چرا نمیری؟
کاملا روم خم شد که لبم‌و گزیدم.
– نظرت چیه به تلافی اون شب یه کم بریم توی تخت بعد برم حموم؟
خودم‌و زدم به نفهمی.
– بریم توی تخت چیکار کنیم؟ مگه توی تختم میشه رفت؟ همه روش می‌خوابند، خب اگه خوابت میاد…
انگشت‌هاش‌و روی لبم گذاشت و خندون نگاهم کرد.
– آی نفس، من تو رو نشناسم کی تو رو بشناسه؟ خودت‌و نزن به نفهمی.
سعی کردم به عقب ببرمش.
– برو کنار دارم خفه میشم.
دستش‌و روی رونم کشید که شروع کردم به زدنش و جیغ زدم: نکن بلند شو.
دستش‌و نوازش‌وار بالا و پایین کرد و خندون گفت: جیغات‌و بذار واسه بعد خوشگلم.
چشم‌هام‌و بستم و همون‌طور که می‌زدمش جیغ زدم: حرف نزن بیشعور الان میرم زنگ مامانم میزنم بیاد من‌و ببره.
سرش‌و تو گردنم فرو کرد و بوسید که وجودم زیر و رو شد.
سعی کردم سرش‌و کنار بزنم.
نالیدم: توروخدا نکن رایان… وقتی می‌گند دختر و پسر تنها بشند نفر سوم شیطونه راست گفتند.
به شونه‌هاش کوبیدم.
– بلند شو.
صدای خندش توی گردنم بلند شد.
– گردنت شلت می‌کنه.
پاهام‌و سفت گرفتم و با فکی قفل شده گفتم: رایان؟
بوسه‌ی دیگه‌ای زد و سر بلند کرد که دست ‌بی‌رمق شدم‌و به گونش کوبیدم.
– عوضی.
چندین بار آروم به گونم زد و با خنده گفت: همین قدر بسته، من رفتم حموم خانمم.
بعد بازم بوسه‌ای به گردنم زد و بدون توجه به نگاه آتیشی من از روم بلند شد و به سمت اتاق رفت.
دست از سفت گرفتن بدنم برداشتم و با خیالی راحت شده روی مبل ولو شدم.
– بیشعور گاو میش.
صداش بلند شد.
– کاری نکن بازم بیاما، اینبار دیگه ت می‌کنم.
از روی حرص چشم‌هام‌و بستم و دستم‌و نزدیک صورتم مشت کردم.
چیزی نگذشت که صدای دوش بلند شد.
از جام بلند شدم.
– دارم برات.
وارد اتاق شدم که لباس و شلوارش‌و روی تخت دیدم.
تهدیدوار رو به در حموم سر و اشارم‌و ت دادم.
– صبر داشته باش.
از اتاق بیرون اومدم و وارد آشپزخونه شدم.
فلفل‌و برداشتم و برگشتم توی اتاق.
لباس و شلوارش‌و برعکس کردم و تا تونستم فلفل‌و ریختم روشون.
قراره خارش ‌بگیری عزیزم اونم از نوع زیاد.
درستشون کردم و به همون حالت قبل روی تخت گذاشتمشون.
تا نمی‌دیدم از خارش به خودش می‌پیچه از حرصم کم نمی‌شد.
اومدم پام‌و از توی اتاق بذارم بیرون اما با لرزش گوشیش وایسادم.
کنجکاو شده به سمتش رفتم و از روی میز برش داشتم اما با اسمی که دیدم هیزم بیشتری روی آتیش حرصم ریخته شد و انگار سوختم.
مگه سوگل چندبار بهش زنگ زده که اسمش‌و سیو کرده؟


فقط این سوگول این وسط کم بود اینو دیگه کجای دلم بزارم




نظرات دوستان در مورد فصل 4 استاد دانشجو

خلاصه جلد دوم رمان فروشی نیست

سریال برای عشقم جان میدهم

– ,روی ,یه ,تو ,حرص ,رو ,و با ,بلند شد ,دادم – ,کرد و ,شد و ,رمان معشوقه جاسوس

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

احادیث امام حسین(ع) بصیرت-هدایت فوتو گالری : تصاویر برتر دنیا Maillot De Football Pas Cher Officiel - Tous Les Lays Et & Les Clubs سرگرمی Curtis's collection لباس هودی مشکی جلو باز جلو بسته مردانه پسرانه زنانه دخترانه 2020 Wendy's info ssanrenfpasce علمی، آموزشی و تربیتی